اینم دومین شعرم:
به نام خدایی که عشقمان را به وجود آورد
به نام دانشجوی دانشکده عشق
نمی دانم کدام کلامش،
یا کدام نگاهش،
با من تنها چه کرد؟
فقط می دانم یک حس شیرین
یک امید تازه در دلم جوانه زد
نمی دانم چرا همه زشتی هایش
تمام اخمهایش برایم زیبا بود
آری من عاشق شده بودم
نمی دانم......
وحال بعد از این سالها می دانم
می دانم آن عشق نبود
تنها هوسی بود در جوانی